دانلود رمان بی رویا از الهه محمدی با لینک مستقیم

دانلود رمان بی رویا از الهه محمدی با لینک مستقیم

دانلود رمان بی رویا از الهه محمدی PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: الهه محمدی

چکیده رمان بی رویا

واقعیتِ زندگی‌ام زمانی آغاز شد که دست‌هایم در دست‌های تو اسیر شد… و هرچه پس از آن بود، تنها سایه‌ای از یک رؤیا …

قسمتی از متن رمان بی رویا

بیرون که رفت، سو ز پاییزی به صورتش زد. هوا گرگ و میش بود. راه سمت خانه‌ی خواهرش کج کرد. می‌دانست بیدار است و بعد از نماز قرآن می‌خواند. سر راه نان بربری تازه گرفت و به قدم‌هایش سرعت داد. زنگ که زد، صدای نگران فاطمه از پشت اف اف توی گوشش نشست. فهمید او هم مثل خودش هنوز دلشوره‌ی شب قبل را دارد و خوب نخوابیده است. صدای معصومه را که شنید، در را زد و خودش را توی ایوان کشید: سلام! چی شده سر صبح؟ نان را بالا کشید: سلام خواهر. هیچی! اومدم دوتایی صبحونه بخوریم و حرف بزنیم. سماورت جوشه؟ فاطمه نفس عمیقی کشید. معلوم بود

نفس آمین است. چادر نماز سفیدش را زیر بغل جمع کرد و گفت: خوش اومدی خواهر، بیا تو! بفرمائید. از دو پله‌ی کوتاه بالا رفت و کنار فاطمه ایستاد. صورت هم را بوسیدند و دوشادوش یکدیگر وارد ساختمان شدند. فاطمه عادت نداشت جلوتر از مهمانش قدم بردارد. حتی اگر بچه بود! هوای گرم که به صورتش زد، گونه‌هایش شروع به کزکز کرد. تنش داشت سرما را در گرما حل می‌کرد. نان را از دست معصومه گرفت و روی اُپن گذاش. چادرشان را درآوردند و مشغول تا کردنش شدند. فاطمه در حال انجام کارش پرسید: چی شد نتونستی بمونی خونه؟ بیدار بودن هنوز؟ معصومه چادِر تا شده‌اش را روی

مبل انداخت و سرش را بالا: نه، همون دیشب یخورده بهم خورشنه رفتن خوابیدن. -آشتی نکردن؟ -نمی‌دونم والا. دیشب طاها منو انداخت تو بغل شهبد، بردنم بالا. صبحم می‌اومدم خواب بودن. لنگان لنگان سمت آشپزخانه رفت: اینا کنار هم باشن ساکت میشن. دُم سیخ کردنشونم به خاطر این دو هفته دوری بود. -خیلی به هم می‌‌پرن. روشون به هم وا می‌شه هی بدتر می‌شنا. سماور را زیاد کرد و قوری را زیر شیر گرفت تمیزش کند: ما چیکار کنیم خواهر؟ مگه کاری به کارشون داریم؟ -کاش جا من، یزدان زنده می‌موند. با هم دوباره ازدواج می‌کردید الاقل یه خونواده کامل بالا سرشون بود اینجوری نمی‌کردن …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
واقعیتِ زندگی‌ام زمانی آغاز شد که دست‌هایم در دست‌های تو اسیر شد... و هرچه پس از آن بود، تنها سایه‌ای از یک رؤیا ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: بی رویا
  • ژانر: عاشقانه، هیجانی
  • نویسنده: الهه محمدی
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 2835
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
50,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

مطالب پر لایک
مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.