دانلود رمان سوگند از فاطمه کاکاوند با لینک مستقیم

دانلود رمان سوگند از فاطمه کاکاوند با لینک مستقیم

دانلود رمان سوگند از فاطمه کاکاوند PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: فاطمه کاکاوند

چکیده رمان سوگند

عشق سوگنده به پسرعمویش حسام سال‌هاست که می‌سوزد. وقتی در آخر با هم ازدواج می‌کنند، همه فکر می‌کنند قصه به پایان خوش رسیده. اما این تازه شروع ماجراییست که هیچ‌کس انتظارش را ندارد!

قسمتی از متن رمان سوگند

دوماهی میشد بابا پیشمون نبود و سیا رو مرخص کردیم و اوردیم خونه فیزیوتراپی میرفت چون بدنش خشک شده بود. و شکستگی هاش خوب شده بودن ولی بازم ب فیزیو تراپی احتیاج داشت.

منم درسمو با رفت و آمدهای شدید عمو ب آموزش و پرورش و مدرسه از سر گرفتم هرچند خیلی عقب بودم اما ضحا همش خونمون بود و کمکم می‌کرد هستی هم درس می‌خوند و سعی می‌کرد خودشو برسونه سیا بهتر شده بود و کارخونه می‌رفت مامان روحیش بهتر شده بود و بخاطر اینکه دکتر سیا گفته بود استرس براش سمه و امکان داره دوباره حالش بد شه سعی می‌کردیم پیشش گریه زاری نکنیم و یجوری رفتار می‌کردیم انگار مرگ برای همس و بابا جاش خوبه،

امتحاناتم رو دادم و اینکه جا مونده بودم یکم برام امتحانات رو سختتر کرده بود ولی با این حال همه رو پاس کردم شیش ماه به سختی گذشت سیا همون سیاوش قبل بود ولی احساس می‌کرد بابا بخاطر اون مرده اینو پیش هیچکی نمی‌گفت،

جز هستی و البته هستی روانشناس عالی بود و راضیش کرده بود که حکمت خدا بوده و باید جای بابا رو برامون پر کنه من در سمو ول کردم و هر چقدم که عمو و مامان و سیا غر زدن نرفتم.

هستی هم دانشگاه تبریز قبول شده بود و عمو اجازه نداد بره اونم کلا بیخیال شد و گفت آزاد نمیرم هر چند چیزای جالبی هم قبول نشده بود اواسط دی بود و مامان حالش زیاد جالب نبود با منو سارا هم حرفی نمی‌زد راجبش و مارو بیشتر نگران می‌کرد ولی با عمو زیاد تلفنی صحبت می‌کرد یواشکی.

دیشب مهمون خونه عمو بودیم و منو مامان لباس پوشیدم سیا کارخونه بود و ما زود تر رفتیم ساعت شیش اونجا بودیم خونه ی اونام فقط سارا و هستی و زنعمو زهرا بودن مامان و زنعمو مث همیشه نبودن و این کاملا مشخص بود بطوری ک منو و هستی و سارا فهمیدیم ساعت هشت بالاخره سرو کله ی پسرا پیدا شد و ما شام خوردیم.

بعد از شام عمو درباره کارخونه با پسرا حرف میزد و سارا می‌گفت میخواد بره اونجا کار کنه حامد مشکلی نداشت ولی حسام میگفت نه محیطش مردونس&حامد ببین حسامو _حسام چیکارش داری ؟؟_به تو چه که مردونس من شوهرم مشکلی نداره تو چته؟؟

_شوهرت عقل نداره&آره تو داری اسکل_ما نیروی زن نمی‌گیریم بگیریمم توی بی تربیت رو نمی‌گیریم_من به سهم خودم میام مگه نه عمو عمو: چرا اینقد شما دو تا دعوا میکنین حسام بابا زنم اونجا داریم چرا لج میکنی؟؟_چه نیازی ب کار داره ؟؟ بشینه تو خونه بچه بیاره…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
عشق سوگنده به پسرعمویش حسام سال‌هاست که می‌سوزد. وقتی در آخر با هم ازدواج می‌کنند، همه فکر می‌کنند قصه به پایان خوش رسیده. اما این تازه شروع ماجراییست که هیچ‌کس انتظارش را ندارد!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: سوگند
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه کاکاوند
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: ۲۳۹
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
45,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.