دانلود رمان ارتفاع از استفن کینگ با لینک مستقیم

دانلود رمان ارتفاع از استفن کینگ با لینک مستقیم

دانلود رمان ارتفاع از استفن کینگ PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: استفن کینگ

چکیده رمان ارتفاع

اسکات کری، مردی عادی با مشکلی غیرعادی: وزنش ناپدید می‌شود، اما نه به شکل معمول! لباس‌هایش، هرچند سنگین، هیچ وزنی ندارند و این فقط آغاز رازهایی است که شهر کسل‌راک – قلمرو داستان‌های فراموش‌نشدنی کینگ – در خود پنهان کرده. اسکات نمی‌جنگد، فقط می‌خواهد کسی صدایش را بشنود و دکتر باب الیس، آخرین پناهگاهش، شاید تنها کسی باشد که بتواند کمک کند. اما همسایه‌هایش – دو زن با چشمانی پر از راز – انگار چیزی بیش از آنچه نشان می‌دهند می‌دانند…

قسمتی از متن رمان ارتفاع

اسکات لباس پوشید و آنها به اطاق نشیمن برگشتند.دکتر باب برای هر دوشان یک گیلاس کوچک نوشیدنی وودفورد ریخت با اینکه هنوز ساعت ده صبح بود اسکات نوشیدنی را رد نکرد با یک قلب آن را سر کشید و‌نوشیدنی گرمای خوبی درون معده اش ایجاد کرد.

الایس با ظرافت نوشیدنی اش را مزه مزه کرد انگاری که کیفیت نوشیدنی را امتحان میکرد بعد بقیه اش را سر کشید. او همزمان که لیوان خالی را روی میز میگذاشت گفت: میدونی این غیر ممکنه اسکات سر جنباند این هم به دلیل دیگه ست که نخواستم با دکتر آدامز حرف بزنم.

الایس گفت: چون به عنوان یه سابقه تو سیستم ثبت میشد و بله اون تو رو وادار به انجام آزمایشات میکرد تا ببینه چی به سرت اومده.

گرچه اسکات این را به زبان نیاورد اما با خودش فکر کرد کلمه وادار کردن خیلی ملایم بود. چیزی که در اطاق مشاوره دکتر آدامز به ذهن اسکات خطور کرده بود بیشتر کلمه ی دستگیری توسط پلیس بود.

این لحظه ای بود که اسکات تصمیم گرفت دهانش را بسته نگه دارد و در عوض با دوستش این دکتر بازنشسته اش صحبت کند. الایس گفت: ظاهر تو به ۲۴۰ پوند میخوره تو هم همین احساس رو داری؟

دقیقاً نه کمی احساس… ام م م…. خرحمالی بود. وقتی واقعاً وزنم ۲۴۰ پوند بود احساس میکردم با زحمت کاری را انجام میدم حدس میزنم این کلمه ی درستی نباشه اما بهترین کلمه ایه که به فکرم میرسه.

الایس گفت: این کلمه ی خوبی یه چه تو دیکشنری باشه چه نباشه.»تنها اضافه وزن داشتن نبود گرچه میدونستم اضافه وزن دارم اضافه وزن بود و سن و سال و…»«قضیه طلاق؟ الایس تا آنجا که میتوانست مؤدبانه و از مسیر دکتر بابی اش پرسید.

اسکات آه کشید حتما اون هم سایه ای روی زندگی من انداخ-ته الان بهتر شده من بهترم اما هنوز هم وجود داره نمیتونم در این باره دروغ بگم گرچه از لحاظ فیزیکی هرگز احساس بدی نداشتم،

هنوز سه بار تو هفته کمی بدنسازی کار میکنم تا اون دور سوم بازی تنیس هیچ وقت نفس کم نیاورده بودم اما فقط….-میدونی خرحمالی حالا اون حس رو ندارم یا حداقل اینکه که این حس دیگه خیلی زیاد نیست.

-انرژیه بیشتر داری.اسکات به فکر فرو رفت بعد سرش را جنباند. «نه دقیقاً بیشتر مانند انرژیه رو به جلو است.»نه رخوتی؟ نه کوفتگی؟-نه.

نه کم اشتهائی؟»-من مثل یه اسب غذا میخورم.-یه سؤال دیگه من رو ببخش اما باید بپرسم.»-بپرس هرچی میخوای.-آیا این قضیه اصلاً یه مورد سرکاری نیست؟ اینکه سربه سر به پزشک قدیمیی بازنشسته بذاری؟

اسکات گفت: مسلماً نه فکر کنم نیازی نیست بپرسم که آیا قبلاً مورد مشابه این رو دیده باشی اما حتی چیزی هم راجع بهش نخوندی؟الایس سرش را جنباند مثل تو منم مرتب به فکر این لباس‌ها می افتم و سکه های دورن کتت.

اسکات با خودش فکر کرد که دکتر به گروه خوش آمدی وزن هیچ کسی وقتی برهنه باشه با وقتی که لباس پوشیده برابر نیست این موضوع به اندازه ی جاذبه ی زمین قطعیت داره.

-آیا وب سایت پزشکی ای وجود داره که به اون رجوع کنی و ببینی که آیا موردی شبیه به مورد من وجود داره؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
اسکات کری، مردی عادی با مشکلی غیرعادی: وزنش ناپدید می‌شود، اما نه به شکل معمول! لباس‌هایش، هرچند سنگین، هیچ وزنی ندارند و این فقط آغاز رازهایی است که شهر کسل‌راک – قلمرو داستان‌های فراموش‌نشدنی کینگ – در خود پنهان کرده. اسکات نمی‌جنگد، فقط می‌خواهد کسی صدایش را بشنود و دکتر باب الیس، آخرین پناهگاهش، شاید تنها کسی باشد که بتواند کمک کند. اما همسایه‌هایش – دو زن با چشمانی پر از راز – انگار چیزی بیش از آنچه نشان می‌دهند می‌دانند...  
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: ارتفاع
  • ژانر: ترسناک، هیجانی، غمگین، سو رئال
  • نویسنده: استفن کینگ
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 231
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
35,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

مطالب پر لایک
مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.