دانلود رمان اندو (جلد دوم مجموعه کلوب موتورسواری دود سیاه) از PDF Meg Jackson و APK و اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده رمان : Meg Jackson
چکیده رمان اندو
اِندو، با ظاهری گیرا و هالهای از رازآلودگی، بهعنوان گزینهٔ ایدهآل کلوپ موتورسواری «سایهٔ دود» برای مأموریت حساس اسکورتِ زنی ثروتمند در موقعیتی خطرخیز انتخاب میشود. اما نمیداند این همان زنی است که روزی قلبش را در هم شکست…
قسمتی از متن رمان اندو
اساسی ترین کمک من به کلوپ اینه که اطمینان حاصل کنم امور مالیمون همیشه بالاتر از چارت و مخفی باقی بمونند منو بعنوان سراشپز حسابدار در نظر بگیر. اندو پاتی، سند سازی کردن و پختن همبرگرها از سال 2003 نمیگم که باهوش ترین فرد جمعم اما مطمئنم برتری ای نسبت به برادرانم دارم که مغزاشون لق میزنه بخاطر اون همه نوشیدنی و مواد خوردن و موتورسواری جهنمی که میکنن که بعید میدونم بتونن دو فکر رو همزمان توی سرشون نگه دارن رئیس سابقمون از من بعنوان مغز متفکر استفاده میکرد و رین داشت همان کار رو تکرار میکرد.
“اینجا میخوابی، رئیس؟” پرسیدم به بالشت بهم ریخته و ملافه ی نامرتب روی زمین اشاره کردم گابی” چطور با این کنار میاد؟مدام شب دیر کرد ناس اندو رین گفت روی میز نشست و سرش رو تکان داد. به اندازه ی کافی خوشحاله از اینکه روزایی که صبحش کلاس داره ساعت سه نیمه شب مزاحمش نمیشم.برام سوال پیش اومده که کجاست… بودن در رزمنت چطوره؟خیلی خوبه خوشش میاد برای تغییر حال و هواش کنار اون خرخونا باشه رین گفت حالا روی صندلی نشسته و تابش میداد پای در بوتش روبه روی میز قرار گرفت. به جای با ما بودن بهش بگو اندو دلش برای برق انداختن مهربانانه اش برای ظرف و ظروف تنگ شده گفتم حالت رین رو تقلید کردم راستش رو بگم،
شکمم یخورده بهم میخورد. هر چی که این بوده هاله ای از جدی بودن این مسئله روی صورت رین انداخته بود و رین مردی بود که میدونست چطور احساساتش رو کنترل کند.بهش میگم گفت صندلیش رو به صندلش رو روی چهار پایش قرار داد. وقت انجام دادن کارها رسیده، فکر کنم، فکر کردم.اندو، یکاری برات دارم نمیخوام با کلمات بازی کنم، میدونم خوشت نمیاد اشپزخونت رو ترک کنی اما بهت نیاز دارم.هر چی شما بخوای رئیس گفتم حس کردم قلبم یخورده هری ریخت؛ دقیقا همانطور که انتظارشو داشتم خبرای بد برای اندو بودن حق با رین بود؛ از ترک کردن اشپزخونم خوشم نمیاد اما همانطور که قبلا گفته بودم وقتی حرف از اینچیزا باشه کلوپ خانواده ی من بود و هر کاری ازم بخوان رو انجام میدم…