دانلود رمان تایگر از هاله نژاد صاحبی با لینک مستقیم

دانلود رمان تایگر از هاله نژاد صاحبی با لینک مستقیم

دانلود رمان تایگر از هاله نژاد صاحبی PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: هاله نژاد صاحبی

چکیده رمان تایگر 

نوا، دختری که از کودکی در عمارت مجلل خانوادهٔ نیکزاد خدمتکار بوده، عاشق امیر، پسر کوچک خانواده میشود. آنها در خفا ازدواج میکنند، اما پیش از ثبت رسمی ازدواج، امیر در یک سانحهٔ مرموز میمیرد. حالا نوا، باردار و تنها، باید ثابت کند فرزندش وارث واقعی خاندان نیکزاد است. در این میان، محمدعلی تایگر، کشتی‌گیر سرشناس و برادر امیر، به او کمک میکند… اما کمک‌های او انگیزه‌های تاریکی دارد.

قسمتی از متن رمان تایگر

کنارش سان و مانند او نگاهش را به بخش مراقبه ویژه نوزادان دوخت._خودت خوبی؟ چرا با این حال پاشدی؟دستش را روی در بسته آی سیو گذاشته و بغض کرده زمزمه کرد:اگه چیزیش بشه چی؟بدون اینکه جوابش را بدهد به تکراری ترین حالت ممکن پرسید: پسره برادرمه؟

به سرعت نگاهش کرد و با تاکید گفت: آره، پسر منو برادرتون پسر منم هست!جدی نگاهش کرد دست‌هایش را داخل جیب شلوار فرو برد و پاسخ داد: جواز تولد بهت نمی‌دادن شناسنامه می‌گه دختر مجردی… مجبور شدم صیغه نامه به اسم خودم جعل کنم که بگذارم اینجا زایمان کنی.

مدتی کرد و با کمترین فاصله نسبت به او ایستاد.با تهدید انگشت اشاره سبابه اش را جلوی نوا گرفت و دید که ادامه داد: وای به حالت اگر بچه برادرم نباشد نوا… وای به حالت اگر شده باشم پدر بچه بچه ی بی پدرت…

بچه بی پدر ثمره عشق پنهانی شان را؟حاصل عشقش… بغض کرد اما سرش را بالا گرفت تا اشکهایش سرازیر شد.مادر شده بود. مادرها قوی بودند.مانند محمد علی یا هم انگشت سبابه اش را به سمت او گرفت و گفت: بچه من پدر داره ولی از بخت سیاهش پدرش زیر خاک افتاده…. احدی هم نیاز نداره براش پدری کنه‌.

پرستاری که از بخش آن آی سیو بیرون آمد باعث قطع شدن گفتگوشان شد.زودتر از محمد علی پرسید:بچم… بچم خوبه؟پرستار لبخند زد و با اطمینان جواب داد:آره عزیزم روند زایمانت طولانی شده است. نیاز به اکسیژن داره. الان حالش خوبه…. امشب و اینجا بمونه برای اطمینان فردا اگر مشکل ندارد مرخص بشه.نفس آسوده ای کشید. پسرکش خوب بود… همین حالا او را بس.

پرستار که رفت محمد علی به نوا نگاه کرد و گفت: کدوم اتاقه؟نوا در انتهای راهرو اشاره کرد و کوتاه جواب داد: اتاق 201…سری تکان داد و همانطور که از آن فاصله می گیرد جواب داد: تازه زایمان کردی برو اتاقت بهروز صیغه نامه درست کرده میرم کارای بیمارستان و انجام بدم که فردا برای ترخیص مشکل پیش نیاد.قدمی از هنوز نشده بود که صدایش زد._آقا محمد علی؟سانا و به سمتش چرخید…

نوا با قدم های لرزان و بی رمقی جلو آمد و پرسید: شما که میتونستی صیغه نامه جور کنی چرا چرا واسه منو میعاد نگرفتی؟نوا به اندازه کافی این مدت زخم زبان شنیده بود .نمی خواست او هم زخم بزند .زخم زدن به جان دختر بی پناهی که ادعا کرده بود پنهانی همسر برادرش بوده دور از مردانگی بود .اما بعضی حقیقت‌ها عین تیغ بودند…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نوا، دختری که از کودکی در عمارت مجلل خانوادهٔ نیکزاد خدمتکار بوده، عاشق امیر، پسر کوچک خانواده میشود. آنها در خفا ازدواج میکنند، اما پیش از ثبت رسمی ازدواج، امیر در یک سانحهٔ مرموز میمیرد. حالا نوا، باردار و تنها، باید ثابت کند فرزندش وارث واقعی خاندان نیکزاد است. در این میان، محمدعلی تایگر، کشتی‌گیر سرشناس و برادر امیر، به او کمک میکند... اما کمک‌های او انگیزه‌های تاریکی دارد.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: تایگر
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: هاله نژاد صاحبی
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 655
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
50,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.