دانلود رمان حسرت دیدار تو از مریم جعفری با لینک مستقیم

دانلود رمان حسرت دیدار تو از مریم جعفری با لینک مستقیم

دانلود رمان حسرت دیدار تو از مریم جعفری PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: مریم جعفری

چکیده رمان حسرت دیدار تو

تراژدی از ۱۵ سالگی شروع شد—مرگ پدر، سپس خواهر به خاطر نداری… سالار سوگند خورد: *«تمام زندگی‌ام را وقف خانواده می‌کنم.»* اما عشق، بی‌اجازه آمد! کیمیا، نابینا اما روشن‌گر دل، وارد شد و ناگهان—هر دو برادر شیفته‌اش شدند. حالا سالار درگیر جنگ درونی است: *وفاداری به عهد یا دنبال کردن قلب؟*

قسمتی از متن رمان حسرت دیدار تو

او ساعت‌هاست که مرده شاید ده ساعت یا کمتر او دق کرد. از فرط غصه به خاطر دیدن رنج خانواده سالار همیشه فکر می کرد. پدرش یک مرد واقعی نه مردی پوشالی و دروغین سالار همیشه می گفت یک مرد. او را به خاک سپردند. در حضور سالار پانزده ساله سهراب پنج ساله و ناهید چند ماهه و هما که تنها سی سال داشت.

همانطور که خاک بر سر و روی تقی ریخته می شد سالار عهد کرد مرد خانواده باشد. پدری برای سهراب و مردی برای مادرش دلش می خواست مادرش حرف میزد و از اتفاقی برایش افتاده بود سخن می گفت اگر آن مرد را می شناختم…. هما برایش گفت ولی چیزی نبود که پدرش حدس زده بود.

مرد خانه ای که در آن کار می کرد گفته بود باید چادرت را جلوی مهمانهای ما برداری و چون هما مقاومت کرده بود خودش به زور چادر را از سرش کشیده بود و هما هم از خانه شان خارج شده و به خانه خودشان برگشته بود.

هر چند همین هم برای تقی درد کمی نبود. موی هما را هیچ نامحرمی تا آنروز ندیده بود. سالار سه روز بعد از مرگ پدرش نزد آن مرد رفت ولی به خاطر بچه بودنش چند سیلی ولگد خورد.

_برو گمشو بچه گدای بی سر و پا نون خوردید هار شدید؟ برو آن ننه امل بی سروپات را پند بده کلفت هم اینقدر پر رو؟ بروبچه تا ندادمت دست مامور. آنروز سالار اشکی نریخت ولی همه وجودش از نفرت و خشم لبریز بود و به تلافی کتکی که خورد با سنگی یکی از شیشه های آن خانه اعیان نشین را شکست و فرار کرد.

حس کرد دیگر نمی تواند اجازه دهد مادرش کار کند.او احساس مسولیت می کرد. با خودش عهد بست خانواده را از فلاکت نجات دهد. جای سیلی آن مرد می سوخت ولی قلبش بیشتر دلش میخواست یک دنیا اسکناس هزار تومانی داشت و همه اش را جلوی آن مرد آتش می زد تا ثابت کند یک تار موی مادرش به میلیون‌ها تومان می ارزد…

ولی افسوس او دست در جیب سوراخش کرد. انگشتش از آستر آن رد شد. هیچی نداشت. حتی پول یک نان با خودش گفت:چه مردی؟!

گامهایش سریع و بلند بود برای رسیدن به خانه عجله داشت. چقدر دلش برای پدرش می سوخت. بعد از عمری زندگی صادقانه و زحمت فراوان حتی آنقدر نداشتند که برایش سوم و چهلم بگیرند.سالار وقتیکه به خانه رسید همه جا ساکت و خاموش بود نه آمدی نه رفتی انگار نه انگار که خانه در سوگ کسی عزادار بود.

سالار وارد حیاط شد ولی قبل از آنکه به خانه شان برود زن صاحبخانه جلوی رویش سبز شد. حتی سالار هم در مقابلش احساس شرمساری می کرد. چرا که چهار ماه اجاره خانه شان عقب افتاده بود._سلام …سلام خانم فرهادی .

سلام و درد بچه عوض متر کردن خیابونا یه گوشه از زندگی رو بگیر دستت مادرت که به تنهایی نمی تونه منهم که گناه نکردم ماه اول گفتم هما خانم عیب نداره ماه بعد بده ماه بعد شد ماه بعد ماه بعدش هم شد ماه بعد. ولی این ماه چی؟ به خدا نصفی از مخارج خونه منو اجاره شما تامین میکرد منم یه بیوه ام. سه تا یتیم دارم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
تراژدی از ۱۵ سالگی شروع شد—مرگ پدر، سپس خواهر به خاطر نداری... سالار سوگند خورد: *«تمام زندگی‌ام را وقف خانواده می‌کنم.»* اما عشق، بی‌اجازه آمد! کیمیا، نابینا اما روشن‌گر دل، وارد شد و ناگهان—هر دو برادر شیفته‌اش شدند. حالا سالار درگیر جنگ درونی است: *وفاداری به عهد یا دنبال کردن قلب؟*
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: حسرت دیدار تو
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مریم جعفری
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 332
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
45,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.