دانلود رمان داترو از شیوا الماسی پور با لینک مستقیم

دانلود رمان داترو از شیوا الماسی پور با لینک مستقیم

دانلود رمان داترو از شیوا الماسی پور PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: شیوا الماسی پور

چکیده رمان داترو

داترو… افسانه‌ای که دنیای زیرزمینی را فرماندهی می‌کند!  رئیس بلامنازع بزرگ‌ترین شبکه مافیایی، مردی با چهره‌ای متبسم و ذهنی مرموز. زندگی او پر از زرق‌وبرق و شیطنت‌های خطرناک است، اما وقتی پای کارش می‌رسد، بی‌رحم‌ترین است! اما یک شب، همه چیز فرو می‌ریزد… شبی که با ارزش‌ترین گنجینه‌اش را از چنگش درمی‌آورند: الماس قلب اقیانوس!

همراز شمس، زنی که مرزهای قدرت را جابه‌جا می‌کند. دختر قدرتمندترین رقیب داترو، با غروری آهنین و هوشی نابغه‌وار. بعضی‌ها او را ژینوس می‌خوانند…اما این بار، اشتباهی مرگبار مرتکب می‌شود. او کسی را به چالش می‌کشد که حتی نامش، لرزه بر اندام دشمنان می‌اندازد!

قسمتی از متن رمان داترو

_میزاری یا نه؟پوف کلافه ای کشیدم و گفتم: برو هانی… فقط اگه شیطونی کنی یا دیر برگردی بار آخرت میشه چشم‌های عسلیش برق خوشحالی زد بعد با ذوق دستاش دور گردنم انداخت و گفت:- واییی… عاشقتم، قول میدم زودبرگردم…

بعد ازم جدا شد و در حالی که سمت خونه برمی گشت با شیطنت گفت: فقط شیطونی کردنو بهت قول نمیدم.با تاسف سر تکون دادم و نمیتونستم ما نعش بشم اون تک خواهرم بود و دنیاش با دنیای من فرق داشت. دنیای اون مهمونی و رقص و تفریح با دوستاش بود دنیای من این اسلحه و بازی با مرگ بود‌…

قبل از اینکه وارد خونه بشم مهیار که پیش یکی از نگهبونا وایساده بود رو صدا زدم:مهیار بگو راننده هانیه رو برسونه سری تکون داد و بی حرف وارد خونه شدم شالم از روی سرم افتاد و کش موهای تقریبا بلندم رو باز کردم وارد اتاقم شدم و با خستگی خودم رو توی حموم انداختم.

دوش آب سرد رو باز کردم و بعد ولرم شدنش زیر دوش رفتم پریشب عملیات سختی رو داشتیم و پیدا کردن انبار اسلحه ی داترو مثل پیدا کردن گنج بود…بالاخره تونستم پیداش کنم و حسابی سر کیف بودم اما هنوز نمی دونستم هدف بابا چی بود؟چرا داترو….؟

مردی که تا به حال هیچکس ندیده بودش و هیچ عکس یا نشونی ازش نبود تنها اطلاعاتمون این بود که انبارها و جنس‌هاش توی ایرانه و خودش توی دبی!

پشت میز نشستم و با همون لبخند جوابشو دادم- تموم شد جای امنی پنهونشون کردم.فقط بابا…چرا داترو؟مگه همیشه نمی گفتی اون آدم خطرناکه نمیشه پا روی دمش گذاشت؟- خوبه آفرین نکنه ترسیدی؟تک خنده ای کردم – من؟ بترسم؟رام حتما شوخی میکنی… فقط کنجکاو بودم همین میخوام از لونش بکشمش بیرون تو میتونی دختر باید تمام رقیب هات از بین ببری و گرنه هیچوقت موفق نمیشی.

هرچی شما امر کنی من باید برم که برای جلسه ی شب آماده بشم. فعلا!-مراقب خودت و خواهرت باش خدا نگهدار….چشمی گفتم و تماس رو قطع کردم امشب یک جلسه ی مهم داشتم و باید حاضر میشدم از جام بلند شدم و سمت کمدم رفتم.

کت و شلوار توسی رنگم رو تن زدم موهای قرمزم رو محکم بستم و شال نازک و مشکی رنگی سر کردم آرایش مختص به خودم رو انجام دادم و ادکلن مارکم روی خودم خالی کردم.

شیک و آماده خواستم از اتاق بیرون برم که نگاهم به قاب عکس خانوادگیمون که روی میز بود افتاد. قاب عکسی که به ترتیب مامان بود و بابام من بودم و هانیه مقابلشون و حامی که بغل من بود.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
**داترو... افسانه‌ای که دنیای زیرزمینی را فرماندهی می‌کند!**رئیس بلامنازع بزرگ‌ترین شبکه مافیایی، مردی با چهره‌ای متبسم و ذهنی مرموز. زندگی او پر از زرق‌وبرق و شیطنت‌های خطرناک است، اما وقتی پای کارش می‌رسد، بی‌رحم‌ترین است! *اما یک شب، همه چیز فرو می‌ریزد...شبی که با ارزش‌ترین گنجینه‌اش را از چنگش درمی‌آورند: **الماس قلب اقیانوس!**همراز شمس**، زنی که مرزهای قدرت را جابه‌جا می‌کند. دختر قدرتمندترین رقیب داترو، با غروری آهنین و هوشی نابغه‌وار. بعضی‌ها او را **ژینوس** می‌خوانند...اما این بار، اشتباهی مرگبار مرتکب می‌شود. او کسی را به چالش می‌کشد که حتی نامش، لرزه بر اندام دشمنان می‌اندازد!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: داترو
  • ژانر: مافیایی، عاشقانه،هیجانی
  • نویسنده: شیوا الماسی پور
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 565
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
40,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.