دانلود رمان دردم از یار است و درمان نیز هم از مهسا پناهی PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده رمان: مهسا پناهی
چکیده رمان دردم از یار است و درمان نیز هم
هر صبح بیمیلیام را به شب سپردم،
به هفتهای دیگر،
به فصلی دیگر،
به پایانِ زمستان،
به آغازِ بهار،
به روزهای نرسیدنی،
به روزهای رؤیایی…
قسمتی از متن رمان دردم از یار است و درمان نیز هم
برای یک لحظه گرمی همان دست پهنش را پشت دست چپم احساس کردم و به سرعت آن را پس کشیدم دلم این گرماهای مصنوعی را نمیخواست گرمای بخاری کوچک گوشه ی اتاق مخصوص خودم یا شومینه ی هیز می بزرگ خانه ی باباجان را ترجیح میدادم.
خود حتی دست کشیدن به لامپی که لحظاتی قبل خاموش شده بود دلپذیرتر از لمس دستهای معین بود هرچند که در این لحظه معنای دلپذیری هم برایم زیر سوال رفته بود.
یک ساعت و نیم بعد و در خلوتی خیابانها به چهار باغ” رسیده بودیم پیاده شدم و معین هم با گفتن حاج آقا نظرم عوض شد برنمی گردم پشت سرم پیاده شد.
پس خیلی زیاد زدی عمو شماره کارت بده برگردونم. و من بدون توجه به ادامه ی مکالمه شان کلید خانه باغ را از کیفم بیرون آوردم و در باز کردم طبق انتظارم تمام چراغ های خانه به جز اتاق خواب پدری خاموش بود.
کاش هیچ وقت ازدواج نکرده بودیم معین، کاش اون موقع که خاله بهت گفت پناه می گفتی نه اصلا می گفتی هر کسی جز پناه کاش ادای بچه خوبه بودن رو همون موقع تموم میکردی اصلا با نگرفتن من که بچه ی بدی نمیشدی تو تا آخر عمرت هم هر کاری که میکردی،
خاله سودابه و عمو البرز عاشقت میموندن انگشت شستش را روی مچم به نرمی حرکت داد و تمایل من برای دور شدن بیشتر شد.کاش وسط این همه کاشی که گفتی بهم بگی چی شده؟ من کاری کردم؟ کسی حرفی زده همیشه که نباید کاری کرد خیلی وقت ها می شود همه چیز دقیقا به خاطر کاری نکردن خراب شود.
فکر کن به شیشه ی دو در دو رو بذاری وسط حیاط، وسط وسط حیاط و هیچ کاری نکنی نه تکیه ش بدی به جایی نه براش پایه بذاری نه دنبال محافظش باشی اون یه تیکه شیشه حتما میشکنه نه به خاطر این که کاری کردی دقیقا چون هیچ کاری نکردی میشکنه و از حرفهای زده و نزده نگفتم.
چون آدم ها زیاد حرف می زدند زیاد سوال میپرسیدند زیاد نظر می دادند و این روزها زیاد خسته ام می کردند.معین و دستهایش با هم شل شدند و من به اتاقم رفتم از همان کودکی در خانه ی باباجان اتاق اختصاصی داشتم و این شاید به خاطر علاقه ام به اینجا و گلخانه ی مامان مهربان بود.