دانلود رمان شب سرد از مبینا آهنگر با لینک مستقیم

دانلود رمان شب سرد از مبینا آهنگر با لینک مستقیم

دانلود رمان شب سرد از مبینا آهنگر PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: مبینا آهنگر

چکیده رمان شب سرد

لیانا، عکاس جوان، برای ثبت تصاویر طبیعت به حومه شهر می‌رود، اما سرنوشت او را به پنج مرد مرموز پیوند می‌زند—کسانی که رازهای خطرناکی دارند. این آشنایی، مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر می‌دهد…

قسمتی از متن رمان شب سرد

با دیدن گریه و سردر گمیه دختره ، یه لحظه یاد گذشته ی خودم افتادم و دلم براش سوخت…حسم مثل موقعی بود که همه ی مردم با نگاهشون تحقیرم میکردن و من رو مقصر می دونستن و حتی من نمیدونستم برای چی من رو مجرم اون ماجرا، میدونن درست مثل این دختر.

دست از افکار پوچم برداشتم و به دختره نگاه کردم.-اسمت چیه؟-به تو چه-باید بدونم؛ بگو.لحنم کمی اروم تر شده بود برای همین یکم بهم اعتماد کرد و اسمش رو بهم گفت:لیانا. اسمم لیاناست.

-اسم قشنگیه. اسم منم…هنوز جملم تموم نشده بود که وسط حرفم پراید و گفت:اسمت رو میدونم بابا…با کنجکاوی پرسیدم:از کجا؟ با غرور و تمسخر بهم انداخت و گفت:موقعی که مشغول کتک زدن من بودین دوستتون اسمتون رو صدا زد آقا مهراد.

با صدای خنده ی بچه ها که داشتن من رو مسخره میکردن تازه فهمیدم چقدر عصبی شده بودم صدای درونم میگفت که باید از دختره عذر خواهی کنی اما عقل و منطقم می گفت کار درستی نیست تو با این ابهت از یه دختر بچه عذرخواهی کنی.

با دست به مبل رو به روم اشاره کردم و گفتم_بشین خودم هم نشستم پیش بچه ها درست رو به روی دختره…همینطور خم شدم و آرنجم رو روی زانوم گذاشتم و دستی به صورتم کشیدم.تا اومدم حرفم رو شروع کنم، دختره شروع به حرف زدن کرد.

این موجود امون نمی داد.-واسه چی من رو اینجا نگه داشتید؟ فکر کنم دیگه وقته اینه که توضیح بدید.به جه هون اشاره کردم تا ماجرا رو براش توضیح بده.-باید به مدتی رو با ما زندگی کنی؟

-چی؟ چرا باید با شما زندگی کنم؟-متوجه نیستی؟ تو از کاری که ما داشتیم میکردیم عکس گرفتی.-یه عکسه دیگه راستی دوربین من هم گرفتید؛ پس قطعا عکس رو پاک کردید. دیگه من رو میخواید چیکار؟!عکس رو پاک کردیم حافظت رو که پاک نکردیم یا به مدت پیش ما میمونی تا ازت مطمئن بشیم یا همینجا میمیری…

به قیافه ی مردد و گیج لیانا نگاهی انداختم انگار براش تصمیم خیلی سختی بود. نمی دونستم چرا انقدر براش سخته که یه جوابه ساده بده صاف نشستم و خیره به دختره گفتم:شغل خاصی داری که اینقدر تصمیم گیری سخته؟

تا این حرف رو زدم بچه ها پوکر فیس نگام کردن و ته مین گفت: معلومه که سخته تو اگه دختر بودی مردن رو انتخاب میکردی یا زندگی با پنج تا پسر که هر لحظه ممکنه بکشنت؟!

به حرفش فکر کردم و فهمیدم که راست میگه ولی حرفی نزدم و سکوت کردم و متوجه صدای دختره شدم.-اصلا خودت رو جای من نمیزاری؟ همین الان داشتی من رو می کشتی؟ حالا توقع دارید به همین راحتی بهتون اطمینان کنم؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
لیانا، عکاس جوان، برای ثبت تصاویر طبیعت به حومه شهر می‌رود، اما سرنوشت او را به پنج مرد مرموز پیوند می‌زند—کسانی که رازهای خطرناکی دارند. این آشنایی، مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر می‌دهد...  
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: شب سرد
  • ژانر: عاشقانه، طنز،هیجانی، درام
  • نویسنده: مبینا آهنگر
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 439
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
40,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

مطالب پر لایک
مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.