دانلود رمان شب طاهره از بلقیس سلیمانی PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده رمان: بلقیس سلیمانی
چکیده رمان شب طاهره
«صحنه: یک مدرسه، روز انتخابات انجمن اولیا و مربیان. طاهره کریم قاسمی در میان جمعیت، ناگهان چشمش به چهرهای آشنا میافتد—«مرضیه»، دوست سیسالهاش! یک لحظه، زمان میایستد. خاطرات دهه ۶۰، روزهای دانشجویی و فعالیتهای سیاسی، مثل فیلمی قدیمی در ذهنش پخش میشود.
مرضیه قول میدهد دوباره همدیگر را ببینند، اما طاهره درگیر گذشته است: هفده سالگی، پدری در حال مرگ، و ازدواج اجباری با «احمد»، پسرعمویی که پس از عقد ناپدید میشود. احمد، عضو یک گروه سیاسی، تنها یک رد محو از خود به جا گذاشته است. روستای «گوران» شاهد تمام این ماجراهاست. بااینحال، طاهره هنوز عشق قدیمی را در دل دارد و…»
قسمتی از متن رمان شب طاهره
با همان لباس بیرون به آشپزخانه رفت. سوپ را گرم نکرد. ظرف سوپ را داخل سینی گذاشت و به هال برگشت نگار صدای تلویزیون را زیادتر کرد این یعنی اعتراض، یعنی کوفت بخورد این پیرزن هاف هافو که مثل جنازه افتاده روی زندگی مان و آن را به کاممان تلخ کرده.
این یعنی تو لوسش کردی تو بهش رو دادی تو از اول پاش را تو زندگیمان باز کردی «عمه عمه صنوبر پاشو سوپ برات آوردم. کلمه سوپ رمز عبور است. سالهاست عمه غذایش سوپ است. نه این که چیز دیگری نخورد اما این غذایی است که برای این پیرزن هشتاد و سه ساله نه دندان میخواهد که او ندارد نه دو ساعت نشستن سر سنگ توالت طاهره مینشیند روی زمین سینی را میگذارد کنارش و گوشه پتو را آرام از روی سر عمه میکشد.عمه غرغری بیمارگونه میکند حالا طاهره میداند باید به الیاس زنگ بزند بگوید سر راه آمدنی دو سه تا کمپوت گیلاس برای پیرزن بخرد.
نمی خوام درد بخورم چرا خدا جونمو نمی گیره راحتم کنه خدا نکنه عمه. ان شاء الله سایه ت صد و بیست سال بالا سر ما باشه.
سایه م به خاک خوار شدم خفیف شدم میگم دخترجان هر چیزی رسمی داره رسومی داره هنوز نه به باره نه به دار از صبح على الطلوع تو داری با این یارو حرف میزنی نمی گه این ننه باباش چه جوری تربیتش کردن که …
اینا جوونن عمه با ما فرق میکنن چه کارشون داری بذار هر خاک مرگی میخوان رو سرشون بریزن نگار کنترل را میاندازد روی میز و به اتاقش میرود و در را محکم می بندد.-نگو این حرفا رو طاهره تو مادرشی خیر سرت یه عمر معلم بیدی چطو نمیتونی چار کلوم باهاش حرف بزنی.
-میزنم عمه به حرفم گوش نمیده دنیا عوض شده مثل قدیما نیست. -حالا یه گپی با هم زدند قتل که نکردن چه کار به کار اینا داری بیخودی خون خود تو کثیف نکن پاشو سوپتو بخور.طاهره دست می اندازد پشت عمه و کمک میکند بلند شود.
موهای ژولیده قرمز و نارنجی عمه را که همین هفته قبل حنا گذاشته بود مرتب میکند پیشانی اش را می بوسد و سینی را می گذارد روی پاهایش بخور جون بگیری. الآن زنگ میزنم الیاس برات کمپوت بگیره برا این جوونا هم دعا کن عمه تو قلب پاکی داری اون هم نوه ته کس غریبی که نیست خونه سوخته.