دانلود رمان طرح جادوی نگاهت از فاطمه مهراد با لینک مستقیم

دانلود رمان طرح جادوی نگاهت از فاطمه مهراد با لینک مستقیم

دانلود رمان طرح جادوی نگاهت از فاطمه مهراد PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: فاطمه مهراد

چکیده رمان طرح جادوی نگاهت

نیلا فکر می‌کند از امیریلِ “فرشته‌صفت” برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کند، اما غافل از اینکه این پسر سر به زیر، برنامه‌های خودش را دارد! ماجرایی که انتقام را به کمدی تبدیل می‌کند…

قسمتی از متن رمان طرح جادوی نگاهت

سرخوش تو سالن قدم میزدم که پریا با سرعت خودش رو بهم رسوند و حرصی گفت:پریا بنال ببینم چی بین تو و این پسرست خدایی رفتی اینو دوست پسر انتخاب کردی؟ اینی که سرش دائم تو پیراهنشه؟قهقه ی بلندی زدم.من : خاک تو سرت دوست پسر کجا بود؟

الان بری اینو به خودش بگی از خجالت ذوب میشه میره تو زمین پریا میر غضب اسمم رو صدا زد که با اشتیاق شروع کردم به تعریف کردن تمام اتفاقاتی که این چند وقت برام افتاده بود.

پریا جون بابا این پسره از اون پسر است که فقط تا جایی که راه داره باید معذبش کنیم.مشتی به بازوش زدم و گفتم من : نزدیکش نمیشیا ، اونو فقط من میخوام از خجالت آب کنم پریا خاک تو سر خبیثت کنم، بچه گناه داره.

من : میدونم ولی دست خودم نیست میبینمش ، کرمام فعال میشن.برگشتیم داخل کلاس از همون آرم اول بچه های پایه و شیطون دانشگاه ما بودیم.

کامی، پسر دیوونه و خفن کلاس با دیدنم به صندلی نزدیک خودش و اکیپش اشاره کرد.کامی : افتخار میدید لیدی زیبا ؟خندیدم و به سمتشون رفتم.کامی : دلمون برای صدات تنگ شده بانو افتخار نمیدی ؟

من : حسش نیست شعر غم بخونم از الان گفته باشم.و بعد با لودگی شروع کردم با صدای بلند شعر خوندن من : آهای دختر چوپون ، آها دختر چوپون ، دل دیوونه رو کشوندی تو دشت بیابون ، از این سو به اون سو….

با بچه ها با شنیدن این شعر نوستالژی و قدیمی بلند زدن زیر خنده و من بی خیال ادامه دادم.

من : چه پاک و اشناست ساده نگاهت ، چه بی ریاست نجابت سلامت . من حتى توی خوابم نمیدیدم که چشمام وا بشه به روی ماهت.

از تو پس کوچه ی تنهای دل ، عشق تو منو صدا کرد. خودمو بی خبر از من گرفت با تب عشق آشنا کرد.

آهای دختر چوپون ، آها دختر چوپون ، دل دیوونه رو کشوندی تو دشت بیابون ، از این سو به اون سو…..

با دیدن امیریل که طبق معمول سرش تو یقه اش بود و مشغول صحبت کردن با دوستش بود،

به آنی آهنگ خوندن رو قطع کردم و یهو با صدای بلندی ل… ب شدم من : الله اکبر این همه جلال ، الله اکبر این همه شکوه…

با این جمله ام کلاس از خنده منفجر شد ولی امیریل اخماش رو تو هم کشیدمن : خواهرا حجابتون رو رعایت کنید ، زشته…

و بعد مصنوعی شالم رو جلو بردم و از روی صندلی بلند شدم و همونطور که به سمت صندلی خودم قدم بر میداشتم ، گفتم من : ممکنه بعضی‌های از راه راست به راه کج هدایت بشن ، توبه توبه استغفر الله.

پریا آروم به بازوم کوبید و دم گوشم گفت پریا بدبخت مرد ، نکن نیلا با این حرف پریا نگاهی به صورت امیریل انداختم و خندم دو برابر شد. در حالی که سعی میکرد حواسش رو بر حرفای دوستش بده مدام عرق.های روی پیشونیش رو پاک میکرد.

با ورود استاد به داخل کلاس سر جام نشستم و تصمیم گرفتم حداقل این ساعت آخر رو حواسم رو به درس و استاد بدم تند تند جزوه ام رو مینوشتم و زیر لب اجداد استاد رو به فحش گرفته بودم،

لامصب اصلا رحم نداشتم، اینقدر تند تند میگفت که انگار داره روزنامه میخونه تو همین حوالی دختری با صدای تو دماغیش گفت: دختره : استاد من جا انداختم…چند لحظه ای سکوت تو کلاس شد ولی بعد از چند دقیقه صدای کامی بلند شد. کامی : تو برو بخواب الان استادم میاد.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نیلا فکر می‌کند از امیریلِ "فرشته‌صفت" برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کند، اما غافل از اینکه این پسر سر به زیر، برنامه‌های خودش را دارد! ماجرایی که انتقام را به کمدی تبدیل می‌کند...  
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: طرح جادوی نگاهت
  • ژانر: طنز، عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه مهراد
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 777
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
45,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.