دانلود رمان طنین تنهایی از گیلسو حکیم با لینک مستقیم

دانلود رمان طنین تنهایی از گیلسو حکیم با لینک مستقیم

دانلود رمان طنین تنهایی از گیلسو حکیم PDF و APK اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: گیلسو حکیم 

چکیده رمان طنین تنهایی

شهریار شریعتی، مدیر عامل بزرگ‌ ترین شرکت مدلینگ ایران در کیش که پرونده‌ی کُشته شدن عجیب همسرش هنوز به سرانجام نرسیده، شبی در حاشیه‌ی خیابانی روستایی در شمال کشور، دخترِ بیهوشی را پیدا می‌کند که توانایی حرف زدن ندارد و چیزی از گذشته‌اش به یاد نمی‌آورد. تلاش برای پیدا کردن خانواده‌ی این دختر، شهریار را به زخم سر بازِ مرگِ دلخراش همسرش وصل می‌کند و…

قسمتی از متن رمان طنین تنهایی 

شهریار سر تکاند و قبل از اینکه پزشک عقب نشینی اش را بشکند و پای یک موضوع دیگر را هم پیش بکشد، از اتاق خارج شد و فرصت کرد نفس حبس شده اش را با فشار بیرون بفرستد.

این گفت و گوی کوتاه قدر چند عمل جراحی سنگین از او انرژی گرفته بود!

صبح فردا و وقتی که بعد از انجام دادن کارهای ترخیص دخترک، مقابل در بیمارستان منتظر آمدن او و مهتاج بود، همان پزشک را دید که از ساختمان بیمارستان آمد بیرون و با چشمانی ریز شده حرکات او را زیر نظر گرفت.

دقیقا مانند پدر زنی عمل میکرد که منتظر بود دامادش کوچکترین اشتباهی در رابطه با دخترش بکند و او حالش را بگیرد!

در راه رسیدن به خانۀ کوچک مهتاج که با چوب و گل ساخته شده بود و در دامنه ی یکی از کوهستان های لاهیجان، میان جنگل درختهای توسکا و باغ های پرتقال قرار داشت، شهریار متوجۀ نگاه هایی که دخترک از روی صندلی جلو به او می انداخت بود و تلاش میکرد حواسش را جمعِ مسیر کند.

و فکر نگاه کردن به آن عسلی های غمگین و خیس، ابداً به سرش نزند.

حتما دخترک داشت به اتفاقات چند دقیقه پیش فکر میکرد که اینگونه روی او دقیق شده بود.

همان لحظه ای که شهریار با لبخندی مسخره دستی برای پزشک تکان داد و دخترک را از روی ویلچری که هُل دادنش به عهدۀ مهتاج بود، بلند کرد و درحالیکه او را به آغوشش میچسباند، به طرف ماشین رفت.

جورِ دیگری بلد نبود نقش یک همسر نمونه را جلوی پزشک بازی کند و حالا احتمالا دخترک هم مثل او داشت به زمانیکه موقع بستن کمربندش به یکدیگر نزدیک شده بودند و نفسهایشان به شماره افتاده بود، میاندیشید.

و دلخور بود از اینکه چرا به جز آن لحظه که انگار از سر اجبار بود، این آقای شوهرِ عجیب و غریب با او مثل هفت پشت غریبه برخورد میکرد؟

او صدای این مرد را فقط هنگام صحبت کردن با مادربزرگش شنیده بود.

وقتی به مقصد رسیدند، شهریار مثل زمان سوار شدن خواست دخترک را در دست بگیرد و از ماشین پیاده کند که او مقاومت کرد و به کمک مهتاج روی ویلچر نشست.

آن ها که وارد خانه شدند، شهریار با کلافگی کتش را درآورد و برای اینکه دل مشغولی هایش را با عرق هایی که میریخت سبک کند، مشغول هیزم شکستن شد..

ولی راه به جایی نبرد و پس از چند دقیقه صدای مهتاج را از پشت سرش شنید:

آروم نمیشی چون این هیزم ها دو روز زیر بارون موندن!

دست از کلنجار رفتن با هیزم های خیس برداشت و به طرف مادربزرگش چرخید:

انگار منم دو روز زیر بارون موندم عزیز، مغزم حسابی نم کشیده، نمیتونم درست فکر کنم!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
شهریار شریعتی، مدیر عامل بزرگ‌ ترین شرکت مدلینگ ایران در کیش که پرونده‌ی کُشته شدن عجیب همسرش هنوز به سرانجام نرسیده، شبی در حاشیه‌ی خیابانی روستایی در شمال کشور، دخترِ بیهوشی را پیدا می‌کند که توانایی حرف زدن ندارد و چیزی از گذشته‌ اش به یاد نمی‌ آورد. تلاش برای پیدا کردن خانواده‌ی این دختر، شهریار را به زخم سر بازِ مرگِ دلخراش همسرش وصل می‌کند و...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: طنین تنهایی
  • ژانر: عاشقانه، جنایی
  • نویسنده: گیلسو حکیم
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 995
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
60,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.