دانلود رمان مگس از مریم چاهی PDF و APK و اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده رمان: مریم چاهی
چکیده رمان مگس
ساتیار، نابغهٔ مرموز دانشگاه، همیشه همه چیز را با اعداد پیشبینی میکرد… تا اینکه یک روز، محاسباتش نشان داد پانیذ – دختری که همه بهخاطر دستوپاچلفتی بودنش مسخرهاش میکردند – تنها جواب ممکن برای معادلهٔ زندگیاش است: «بینهایت»! اما پانیذ متعلق به دیگری بود. ساتیار، که به هیچچیز جز منطقش اعتقاد نداشت، بیمقدمه در جمع همه او را بوسید و گفت: *«مال منی… این فرموله!»* واکنشها شدید بود… نامزد پانیذ تهدید کرد، اما ساتیار بیتفاوت، پانیذ را ربود و برد. حالا هیچکس نمیداند سرنوشت این دو به کجا میرسد…
قسمتی از متن رمان مگس
از صداهایی که می اومد فهمیدم دوباره دست به یقه شدن از ترس توی اتاق راه میرفتم و دعا می خوندم ختم به خیر بشه به زور مامورین حراست صداشون قطع شد ولی به محض اینکه شنیدن من توی اتاق بغلی هستم، دوباره شروع کردن…پوریا در اتاق رو باز کرد و به سمت من حمله کرد چه غلطی کردی؟ جلوی چشم های من؟
خواستم لب باز کنم که اون پسره در حالیکه بقیه سعی میکردن نگهش دارن اومد تو و مشتی حواله صورت پوریا کرد. جیغ بلند من توجهش رو جلب کرد. بقیه دوست هاش پوریا رو نگه داشته بودن که به سمت من اومد: سلام خوشگله.
پریدم روی صندلیهایی که گوشه دیوار ردیف بود. هر چی جلوتر می اومد من به صندلی عقب می رفتم. این واقعا دیوانست چرا بهشون نمیگی مال منی؟ حرف بزن دیگه کوچولوی من…داد زدم کمک… یکی کمک کنه…..
شروع کرد به خندیدن مو به تنم سیخ شد بچه ها کمک می خواد…پنج تا از مامورای حراست ریختن داخل و به هر سختی بود جداشون کردن کشیدنشون توی اتاق مجاور و درو به روی من بستن چند دقیقه ای طول کشید تا موفق شدن ساکتشون کنن زنی که منو آورده بود داخل شد و سری به نشانه تاسف برام تکون داد شرم برت-خانوم گوش کنید…هیس! صداتو نشنوم.
با دستش بهم اشاره کرد بشینم و ساکت بمونم رئیس دانشگاه وارد اتاق بغلی شد باز هم تو ؟! ساتیار من از دست تو چیکار کنم باز این چه غلطی کرده؟خودکشی کن این تنها راهشه-دیگه داری شورش رو در میاری هرچی بهت هیچی نمیگیم انگار فایده ای نداره دختره کجاست؟
-اتاق بغلیه قربان…هر دوشون اخراج میشن تا درس عبرت باشن برای بقیه مگه شهر هرته وسط دانشگاه محل علم آموزی جای این کارهاست؟خوب تقصیر خودتونه به جایی درست کنید تو دانشگاه آدم بره حرف دلشو بزنه…
-این کیه؟-من نامزدشم جلوی چشمهای من این دو تا اشغال بهم خیانت کردن-چرا دروغ میگی؟ نامزدش منم کدوم خیانت؟ مگه تو راننده آژانسش نبودی؟-می گیرم می زنمت بچه پررو….-ساکت بشید با هر دوتونم میتونی ثابت کنی نامزدته؟