دانلود رمان 1411 از گیسو خزان با لینک مستقیم

دانلود رمان 1411 از گیسو خزان با لینک مستقیم
دانلود رمان 1411 از گیسو خزان PDF و APK اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر

نویسنده رمان: گیسو خزان 

چکیده رمان 1411

پول؟ نه! من برای خالی شدن خشم درونم مبارزه میکنم. این تنها راه فرار از زندگی پوچ من است. شما نمونه ای از همان فاسدانی هستید که با سوء استفاده از قدرت، قانون را دور میزنید. من به این مبارزه معتاد شده ام. افشای چهره کثیف شما اشرافزادگان، تنها چیزی است که مرا زنده نگه میدارد. حتی اگر آخرش به دست شما کشته شوم!

قسمتی از متن رمان 1411

دیوار رو به روش هم یه سری دم و دستگاه داشت احتمالاً برای این که باهاش وضعیت هوا و اکسیژن این جا رو برای سالم موندن این حیوونا تثبیت کنن یکی از اون سبدهای پلاستیکی سوراخ دار و بیرون کشیدم و درش و باز کردم یکی از موش ها رو با احتیاط گرفتم تو دستم و تا جلوی صورتم آوردم و زل زدم به قیافه بانمکش گوگولی من کاپو برات بمیره. زندانیت کرده مواد کوفتیشون و رو شماها تست میکنن؟ می بینی چقدر سنگدله؟ آخه کی دلش میاد این همه کنه حیوون زبون بسته رو تو همچین جایی حبس آزارش بده؟

جز یه آدم مریض و روانی؟ ولی اشکال نداره.. خوشحال باشید که به همسایه خوب نصیبتون شده. چون من دلم نمیاد بذارم این تو حبس بمونید. نیم نگاهی به راهروی همچنان خالی انداختم و انگار که واقعاً اون موشه متوجه حرفام می شه کنار گوش گردش پچ زدم: به دوستاتم…بگو یه کم تحمل کنید…اینا که خبر مرگشون خوابیدن میام سراغتون و تو دل طبیعت ولتون میکنم یعنی همون جایی که باید باشید…خب؟ بوسه ای روی سرش که از نظر رنگ و تمیزی…فرق داشت با موش های کثیف خیابونی زدم و برش گردوندم توی ظرف و هلش دادم تو قفسه!

خودمم سریع بیرون رفتم و قفل درم به همون حالتی که از اول بود روش گذاشتم و با قلبی که از استرس این دیوونه بازیم به ضربان افتاده بود.. به سمت اتاقم پا تند کردم…توی ذهنم تا آخر شب که وقت خواب می شد.. بهش فرصت دادم که یکی و بفرسته و من و از این خراب شده ببره تو یه اتاق دیگه…نمی دونستم با چه دلیلی….ولی مثلاً می تونست بگه اتاق اصلیت هنوز آماده نبود و گفتم تا وقتی آماده اش کنن تو این اتاق بمونی در اون صورت از نظر من بخشیده می شد و منم از خیر کاری که صد در صد به ضررش تموم می شد می گذشتم و کاری به اون حیوون های بدبخت نداشتم…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
پول؟ نه! من برای خالی شدن خشم درونم مبارزه میکنم. این تنها راه فرار از زندگی پوچ من است. شما نمونه ای از همان فاسدانی هستید که با سوءاستفاده از قدرت، قانون را دور میزنید. من به این مبارزه معتاد شده ام. افشای چهره کثیف شما اشرافزادگان، تنها چیزی است که مرا زنده نگه میدارد. حتی اگر آخرش به دست شما کشته شوم!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: 1411
  • ژانر: عاشقانه، مافیایی، معمایی
  • نویسنده: گیسو خزان
  • ویراستار: بخیز
  • تعداد صفحات: 6284
  • منبع تایپ: بخیز
خرید کتاب
60,000 تومان
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

مطالب محبوب
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بخیز رمان " میباشد.