رمان صیغه ارباب نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اربابی، صحنه دار
تعداد صفحات : 736
خلاصه رمان : ارباب خشن و مغروری که دختر باکره صیغه میکنه به بدترین شکل بکارتشون رو میگیره. رادمهر ارباب خشن و مغرور عمارت آریانفر، یه پدر جوون و خوشگذرونه که به دنبال مادری برای پسر چهارساله شه. سراغ دخترای زیادی میره و رو هر کدوم یه عیبی میذاره تا اینکه لادن رو میبینه صیغه اش میکنه و …
قسمتی از داستان رمان صیغه ارباب
سمت میزی رفت که دو دختر جوون به همراه پدرشون سمتمون برگشتن _عروسم آقا مراد! نگاهی به دختراش کردم پس دخترای آقا مراد اینان! با اینکه هیچ زیبایی نداشتن اما یه جوری خودشونو گرفته بودن که انگار از دماغ فیل افتاده بودن! سلامی کردم و به هردوشون دست دادم سمت میز دیگه ای رفت، که پسر جوونی به همراه زن مسنی اونجا بود عمه خانم با افتخار گفت: _خواهرم و خواهرزاده عزیزم. با این حرفش اون پسره که کت و شلوار لیمویی پوشیده بود. دستمو توی دست گرفت و بوسه ای روی دستم زد _خوشبختم بانو. لبخندی زدم.
دستمو از بین دستش بیرون کشیدم _منم همینطور! و دست خواهر عمه خانم با همون عمه دوم رادمهرو هم بوسیدم. عمه خانم یکی یکی به سمت میزای مختلف میرفت و منو به عنوان مادر وارثش معرفی میکرد البته این کارش منو ناراحت میکرد چون میتونست منو به عنوان عروسش انتخاب کنه اما نمیکرد! با دیدن رهام که یه کت و شلوار کوچولو پوشیده بود و یه پاپیون قرمز زده بود لبخندی زدم و سمتش رفتم _په پسمل خوشگلیییی عمه خانم لبخندی زد که رهام دستشو دور پاهام حلقه کرد. _وای چقدخوشگل شدی!!! لبخندی زدم که رادمهر با لبخندی سمتمون اومد _خوش اومدی عزیزم.
بوسه ای روی گونش زدم _توم همینطور! رو به عمه خانم لبخندی زد _اگه اجازه بدید زنمو چند دیقه ازتون قرض بگیرم میخوام به همه معرفیش کنم. با این حرفش مثل خری بودم که بهم تیتاب داده باشن خوشحال با رادمهر راه افتادم که بالا رفت و دستور داد موزیک رو قطع کنن. توجه همه به سمت رادمهر جلب شد. _مهمانان گرامی خیلی خوش اومدید امروز برای من روز بزرگیه! دستمو بوسید ادنم جلوی همه!و ادامه داد. _من و همسر عزیزم خیلی خوشحالیم! امیدوارم که شما هم خوشجال باشید و از مهمونی لذت ببرید ممنون! با تموم شدن حرفش …
ارباب خشن و مغروری که دختر باکره صیغه میکنه به بدترین شکل بکارتشون رو میگیره. رادمهر ارباب خشن و مغرور عمارت آریانفر، یه پدر جوون و خوشگذرونه که به دنبال مادری برای پسر چهارساله شه. سراغ دخترای زیادی میره و رو هر کدوم یه عیبی میذاره تا اینکه لادن رو میبینه صیغه اش میکنه و ...