دانلود رمان ادمین از محبوبه فیروزخانی PDF و APK اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده رمان: محبوبه فیروزخانی
عشق و انتقام، دو روی یک سکه مرگبار…کیارش عادل به ایران بازگشته تا رویاهایش را بسازد، اما سرنوشت چیزی دیگر برایش رقم زده است. دختری با نگاهی پر از کینه، پازلی مرموز را پیش روی او میچیند، بیآنکه بداند قلب کیارش اسیر عشقی ممنوعه شده است. رازهایی که فاش نشدند، ضربههایی که از راه میرسند… و پایان داستان، جایی است که هیچکس انتظارش را ندارد.
قسمتی از متن رمان ادمین
بس کنید ترو خدا بده به خدا … به اندازه کافی حرص و جوش خوردم به خدا…سودابه کوتاه آمد و رو به من کرد. ببین کیا اگه فردا شریکت نیومد سر کار اصلاً نگران نشو … به راست برو سردخونه سراغش…این بخواد اینجوری به من گیر بده تا صبح زنده اش نمیذارم. گفته باشم…این را گفت و به حالت قهر سری تکان داد و به اتاقش رفت. زن عمو چادرش را روی سرش مرتب کرد و چشمی برای سیاوش درشت کرد. هزار بار بهت گفتم سر به سرش نذار … سیاوش به حالت عادی برگشت و بشقاب خالی از کمپوت آناناس را روی میز گذاشت…
دخترت دیوانه ست مادر من…زن عمو چشم غره ای رفت و سیاوش رو به من کرد. خیلی شانس آوردی به خدا نگرفتیش…زن عمو نام سیاوش را معترضانه به لب آورد و دوباره برایش چشمی درشت کرد. سیاوش این بار شانهای بالا انداخت. یعنی تو این خونه همه طرف اونن… خدا به خیر بگذرونه جناب عادل بزرگ هم تشریف بیارن… دیگه هیچی … کوتاه بیا .سیا… منم جای سودابه بودم عصبانی میشدم. هیچی دیگه همین مونده تو هم به جمع وکیل مدافعاش بپیوندی…بی توجه به سیاوش چایم را بدون قند و بدون هیچ شیرین کننده دیگری خوردم و از جای برخاستم.
من با اجازه تون رفع زحمت کنم. تو هم بس کن سیا… هرچی بود تموم شد رفت. زن عمو اعتراض کرد. صبر کن تا عموت بیاد دیگه پیداش بشه. شاید اون بفهمه کار کی بوده. حالا خودم با عمو حرف میزنم مامانم تنهاس. اونم دلش شور میوفته. زن عمو مخالفتی نکرد و سری به ناچار تکان داد باشه…برو به سلامت… مواظب خودت باش. دستی برای خداحافظی به سوی سیاوش دراز کردم. سیا … فردا نمیخواد بیای شرکت خونه بمون استراحت کن خودم میرم قرارداد میبندم…